بر بالشی که از مرگ “پرندگان” پر شده
نمیتوان خواب پرواز دید

هیچوقت به کسى که بهت اعتماد داره، دروغ نگو
هیچوقت به کسى که بهت دروغ میگه، اعتماد نکن . . .

به هرکه می گویم “ تو ” به خودش می گیرد
چه ساده اند اینها ! نمیدانند هیچکس برای من “ تو ” نمیشود . . .

تمام خوبی حس مالکیت اینه که از کسی که دوسش داری بپرسی تو مال کی هستی؟!
و اون بدون معطلی بگه :
فقط مال تو . . .

همه می توانند بدبختی را تحمل کنند
اگر می خواهید شخصیت کسی را امتحان کنید ، به او قدرت بدهید . . .

گاهی باید به فاصله ها خوش آمد گفت
شاید آمده اند ، تا بخشی از حماقت هایمان را جبران کنند . . .

از آدمها بُت نسازید، این خیانت است! هم به خودتان، هم به خودشان
خدایی می‌شوند که، خدایی کردن نمی‌دانند
و شما در آخر می‌شوید، سر تا پا کافرِ خــــــدایِ خود ساخته

خاصیت دنیاست
که در اوج داشتن و خوشبختی
دلهره ی “از دست دادن” پر رنگ تر است . . .

همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم
اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم . . .

دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید !
ارزش “خاص بودن” را نداشت …

زیادی که خودتو دست پایین بگیری میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !

خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت …
خودم را گول میزدم که در حد منی !

خسته شدم از آدمایی که موقع رفتن میگن : تو خیلی خوبی ! من لیاقت تو رو ندارم !
بی لیاقت های عزیز لطفا برای رفتن یه ذره خلاقیت به خرج بدین

هر بار که می خواهم به سمتت بیایم ، یادم می افتد “دلتنگی ” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست . . .

دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه ، هر جا نگاه می کنی می بینیش . . .

همه چیز زود شروع شد
عاشقی ، دلتنگی ، رفتن تو . . .
اما نمیدانم چرا تمام نمیشود ؟
عشق تو در من . . .

ای کاش روزهای دلتنگی من هم مثل دوست داشتن های تو کوتاه میشد . . .

دلتنگی یعنی شماره ات را پاک کرده ام و هر شماره غریبی به شوق اینکه تویی خوشحالم می کند . . . !

خدایا من به کدامین دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم ؟

رسم ” خوب ” ها همین است !
حرف آمدنشان شادت می کند و ماندنشان با دلت چنان می کند که هنوز نرفته دلتنگشان می شوی . . .

برای دلخوش کردن هیچکس ، چیزى نگویید که بعدها دلیل دلتنگیش شود . . .

از زخم زبان های مردم ناراحت نباش اینها همان هایی هستند که به آسمان و هوای بارانی مگویند “خراب”

حس خوبی نیست در رویای کسی گم شوی که فکر تو حتی در خوابش هم نمیگنجد … !

به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …
یک ویرگول میگذارم ،
این هم امیدیست ، شاید که برگردی …

آدم ها عادت می کنند !
به هر چیزی !
حتی به خنجر هایی که از پشت می خورند !