آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم ،
شاید او تنهاتر از من باشد ... !
با گفتن یک " دوست من جایت خالیست " ،
نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر...
فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است .
یه دوست خوب ایمانتو ازت نمی گیره ! ما آدما معمولا ایمان قوی نداریم . پس دنبال یه دوست باشیم که همینو هم ازمون نگیره !
یه دوست خوب عقایدت رو زیر سوال نمی بره ! و کمکت می کنه که باورهات بیشتر و بهتر بشن !
یه دوست خوب بی ارزشی رو ارزش نمی دونه ! بی دینی رو کلاس نمی دونه ! شراب خوری رو فرهنگ نمی دونه !
یه دوست خوب همیشه ازت تعریف نمی کنه ، گاهی ایرادهاتو بهت می گه تا بتونی اونها رو بفهمی و رفع کنی!
یه دوست خوب آبروی تو رو برای حفظ آبروی خودش نمی ریزه ! در واقع از آبروی تو واسه خودش مایه نمی ذاره !
یه دوست خوب راز داره ! رازهای تو رو به دیگران نمی گه و پشت سرت حرف نمی زنه !
یه دوست خوب در شادی و غم با تو هست . نه فقط توی شادی ها !
یه دوست خوب باهات یه رنگه و نه صد رنگ . بهت دروغ نمی گه !
یه دوست خوب کمکت می کنه که به خدا نزدیکتر بشی و امیدوارتر زندگی کنی!
یه دوست خوب یعنی تو ، یعنی من ! به شرطی که بتونیم به خاطر همدیگه خودخواهیمون رو کمتر کنیم !
............................
دوست ِ من ، حالا بگو ببینم چند تا دوستِ خوب داری !؟
حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
ما رو بگو فکر کردیم تو لنگه ی مایی !!
می دانی..؟
آدم های ِ ساده..
ساده هم عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند..
آدم های ِ ساده…..
وقتی به یکی دل میبندی و اونم به ظاهر بهت دل داده اون موقع فکر میکنی همه دنیا مال تو هست،ولی وقتی اون تنهات میزاره یهو باهات تموم میکنه یه دفعه ازپیشت میره حس میکنی اون دنیایی که داشتی داره رو سرت خراب میشه.منم میخوام مثل بقیه شم زندگی بدون عشق
هرکار میکنم بازم تو فکرمی تو چیکار کردی که من هنوز دوست دارم ولی خودت سنگدلی بیا پیشم دلم یه ذره شده واست. . . . .
خودتان را نشان دهید: ارتباطات در خانه یا دفترکارتان اتفاق نمیافتند. باید بیرون بروید، سلام کنید و با دیگران آشنا شوید. این میتواند با ایمیل و ارتباط آنلاین شروع شود. اما این فقط یک شروع است. هیچ چیز تاثیرگذارتر از ارتباط از نزدیک نیست. نباید خودتان را پشت تکنولوژی پنهان کنید. از دفترکارتان و پشت کامپیوتر بیرون بروید و به محلهایی بروید که افرادی جالب آنجا رفتوآمد میکنند.
این آدمهای اطراف ما هستند که دنیایمان را کنترل میکنند
میتوانند رویاهایمان را نابود کنند یا آنها را ممکن سازند.
انتخاب آن ۱۰۰٪ بر گردن خودتان است.
راستی، الان چه کسی اطراف شماست؟
یک زندگی جالب داشته باشید: زندگی داشته باشید که شنیدن داستان آن برای همه جذاب باشد، مخصوصاً برای خودتان. کارهایی انجام دهید که معمولاً نمیکنید. فقط بودن در محیطی جدید باعث میشود بدون اینکه تلاشی کرده باشید، با گروههای جدیدی از آدمها آشنا شوید. هرچه کارهای بیشتری انجام دهید و امتحان کنید، حرفهای بیشتری برای تعریف کردن خواهید داشت.
۱۴) ارتباطدهنده باشید: گروهها را با هم مرتبط کنید. میزبان رویدادهای مختلف باشید. دوستانی که علایق مشترک دارند را به هم معرفی کنید. هیچ خدمتی بالاتر از این نمیتوانید در حق دوستانتان انجام دهید.
بدانید چه چیزی برای آنها مهم است: تحقیق کنید. هرچه کمکتان خاصتر باشد، بهتر است. باید درمورد کسانیکه دوست دارید با آنها آشنا شوید، هرچه میتوانید اطلاعات جمع کنید. بلاگها و کتابهای آنها را بخوانید، درمورد علایق، خانواده، هیجانات و کارشان اطلاعات بگیرید. همهچیز یک بازی است. با ابزارهای آنلاین امروز، دیگر هیچ بهانهای برای نداشتن اطلاعات درمورد آدمها نیست.
طوری لباس بپوشید که جلب توجه کند: منظورمان این نیست که کفشهای غواصی پا کنید یا هر چیز مسخره دیگر، باید در ظاهرتان چیزی داشته باشید که بسیار خاص و فقط متعلق به شما باشد. مثل نوع پیراهن یا کلاهی که سرتان میگذارید، ظاهرتان باید طوری باشد که دیگران فوراً متوجه شما بشوند.
زمینه مشترک پیدا کنید: همه آدمها با هم وجه مشترک دارند. این را بعنوان یک چالش جالب نگاه کنید. هرچه سریعتر بتوانید این ایدهها، اعتقادات و علایق مشترک را پیدا کنید، سریعتر میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. با مدرسه، دانشگاه، رستوران، شهر یا برنامه تلویزیونی مشترک شروع کنید. همینطور پیش بروید و کمکم وارد مسائل عمیقتر شوید.
داستان تعریف کنید: آدمها با انرژی و احساس با هم ارتباط میگیرند نه واقعیات و موقیتها. هر زمان که توانستید سعی کنید با تعریف کردن داستان با دیگران ارتباط برقرار کنید و از آنها همه بخواهید که برای شما داستان بگویند. خاطرات جالب زندگی خودتان را هم میتوانید تعریف کنید تا دیگران از آنها لذت ببرند.
دقت کنید: راحتترین راه برای جذاب به نظر رسیدن این است که خودتان را مجذوب نشان دهید. نسبت به هرچه که درمورد دیگران میفهمید خود را علاقهمند نشان دهید. نه به خاطر اینکه بتوانید فوراً جوابی بدهید، به این دلیل که دریچهای به دنیای آنها باز کنید. آدمها دوست دارند داستانشان را تعریف کنند. شما برای شنیدن این داستان خود را علاقهمند نشان دهید.
دوستیابی کنید: این پایه کار است، ایجاد ارتباطات خوب چیزی جز دوستیابی نیست. وقتی میخواهید به کسی نزدیک شوید، بپرسید، «اگر این آدم دوست صمیمی من بود یا کسی بود که دوست داشتم صمیمیترین دوستم باشد، چطور رفتار میکردم؟» شما با دوستان نزدیکتان هیچ پنهانکاری ندارید و درمورد خودتان حرف میزنید. به دوستانتان اولویت دهید. به حرفهایشان گوش دهید. مشکلات آنها را بشنوید تا بتوانید به هر طریقی که در توانتان است به آنها کمک کنید. طبق آن رفتار کنید.